به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا:
محمد عثمانی (دکتری اندیشه سیاسی): فکر و اندیشه در خلاء شکل نمیگیرد؛ بلکه در ارتباط با دیگری، پرسشها از نادانستهها، خود را نمایان میکند. آنگاه در بستر تعامل ذهنی، زایش ایده و فکر نو ممکن میشود. درک این افکار و اندیشهها میتواند ما را با تبار ایدههای برساخته شده در طول تاریخ آگاه سازد. این آگاهی در دوران جدید و معاصر، امکان طرح پرسشهای نو را مهیا خواهد کرد. یکی از دلایل انحطاط در عرصه فکری ما بیتوجهی ما با سنت فکری و فرهنگی و مناسبات برسازنده آن است. توجه محض به تاریخ و تلاش برای ارائه خوانشی غیرهمسو با واقعیت، ما را در چرخه انباشت نادانستهها قرار داده است. امری که به ناخودآگاهی اجتماعی و ملی منتهی شده است. کمبود دادههای صحیح تاریخی و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر ضعفها در ایجاد شرایط امتناع فکری بیتأثیرنبوده است.
اکنون در اثر تحول علمی و پویشهای فکری در سرزمینهای مختلف، ما با یک روایت دیگری از مناسبات تاریخی، فکری و فرهنگی روبهرو شدهایم. اکتشافهای باستانشناسی و توانمندی قرآئت متون و سکههای بدست آمده، دادههای تاریخی، فکری و فرهنگی نوینی را در اختیار ما گذاشته است. این دادههای نو، بسیاری از پرسشها، فرضیهها و حتی معلومات ما را در معرض تغییر قرار داده است. این تحول در محافل آکادمی غربی در حال ارائه است. آگاهی از این دادهها، ما را در شرایط جدیدی از خوانش سنت فکری و فرهنگی قرار میدهد. این تحولات، فرصتی برای خروج از شرایط امتناع فکری را برای ما مهیا خواهد کرد. با توجه به این رهیافت تلاش خواهم کرد تا در سلسلهای از مقالات به معرفی و ارائه گزارشی جامع از این منابع مهم به زبان عربی، انگلیسی و فرانسوی اقدام کنم. بیشک این عمل در راستای تشویق به مطالعه آثار جدید و نیز ایجاد بستری برای سگالش (دیالکتیک) فکری برسازنده پرسشهای نو و فرضیههای جدید خواهد بود.
زرتشتیها، اسلام و همزیستی:
یکی از کتابهای حایز اهمیت درباره مقطع حساس حضور مسلمانان در سرزمین ایرانشهر از طریق فتوحات بوده است. این دوره از تاریخ، آنچنان در لایههای تاریک ایدئولوژیک فرو رفته که امکان تشخیص سره از ناسره را ناممکن ساخته است. اندرو. دی. مگنسون در پژوهشی تاریخی، فکری و تحلیلی تلاش کرده تا زاویهای از رابطه اولیه میان زرتشتیهای ساکن در فلات ایران و مسلمانان فاتح را مورد کندو کاو قرار دهد. وی در آغاز نوشتار خود برای توضیح مسئله، دیدگاه دو طرف را بدین صورت ترسیم میکند.
«در قرن هفتم، زمانی که زرتشتیان برای اولین بار مسلمانان را ملاقات کردند، پایان جهان نزدیک به نظر میرسید. زرتشتیان در انتظار ورود قهرمانان افسانهای بودند که آنها را نجات میداد و منجی که در نهایت زمین را پاک میکرد. به عبارت دیگر، زرتشتیان اولین برخورد خود را با مسلمانان به صورت آخرالزمانی تصور میکردند. راویان مسلمان به گونهای دیگر از آن یاد میکردند. هنگامی که خلیفه عمر بن خطاب (حکومت ۱۳-۲۳ق/۶۳۴-۶۴۴ م) برای اولین بار درباره زرتشتیان شنید، متحیر شد. بنا به گزارشها، عمر فریاد زد: «نمیدانم چگونه با زرتشتیان رفتار کنم!» این تصدیق خشمگینانهای بود که آنها به درستی در پارادایم دینی او نمیگنجیدند.»
برای درک اهمیت این رویارویی بین مذهبی، درک ماهیت دین زرتشتیان در دوره پساباستان مهم است. در زمان سلسله ساسانیان (۲۲۴-۶۵۱ سانتی متر) ایران، آیین زرتشت به یک دین امپراتوری تبدیل شد. دین زرتشتیان در قرن سوم زمانی که اردشیر اول، بنیانگذار سلسله ساسانیان، به دنبال ایدئولوژی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود بود، با اعتقاد تک تک امپراتوران به دوره هخامنشیان (۵۵۰-۳۳۰ پ. م.) و اشکانیان (۲۴۷ پ) محققان اخیراً این سؤال را مطرح کردهاند که رابطه امپراتوری چقدر منحصر به فرد است؟ برای درک این موضوع باید بدانیم که همراه با زرتشتیان، به ویژه در اوایل تاریخ ساسانیان، ادیان مختلفی از یهودیت و مسیحیت گرفته تا مانوی به صورت رسمی و آزاد باورمندان خاص خود را داشته است. رهبران جمعی آنها اغلب در دادگاه حضور داشتند؛ یعنی در محاکم برپایه اعتقادات این ادیان متداول در میان مردم، حکم صادر میشده است. با این حال، منابع کاهنان زرتشتی مربوط به آن دوره، نشان میدهند که پادشاهان ساسانی، علاقه شخصی به دین زرتشتی داشتهاند. آن دین در امپراتوری از جایگاه ممتازی برخوردار بود. البته باید توجه داشت که اردشیر از موبدان معبد آناهیتا بود. از این نقطه عزیمت مگنسون به روایت اعتقادات زرتشتی در دوره پساباستان میپردازد. روایت اعتقادات مبنایی زرتشتیان همراه با توجه به گزارش مسلمانان، جذابیت مطالعه این کتاب را دو چندان میکند.
وی بیان میدارد؛ بیشتر زرتشتیان، اهورامزدا، پروردگار حکیم را به عنوان آفریننده نظم میشناختند. نور و خلوص اهورامزدا که در منابع پهلوی به اورمزد نیز معروف است، درگیر مبارزهای کیهانی با اهریمن (یا انگرامینو، روح شیطانی در زبان اوستایی)، کاشت هرج و مرج، تاریکی و آلودگی بود. زرتشتیان بر این باورند که اهورامزدا در نهایت پیروز خواهد شد و زمین آلوده به حالت بهشتی خود باز خواهد گشت.
کیهانشناسی زرتشتی همچنین شامل اَمشاسپندان - هفت موجود جاودانه است که برای کمک به مبارزه با اهریمن خلق شدهاند. برخی منابع زرتشتی حتی اهورامزدا را سپنتامینو (روح بخشنده) یکی از این یاران الهی معرفی کردهاند.
اهورامزدا زمین را به عنوان میدان نبرد بین نیروهای خیر و شر آفرید. او دنیای کاملی را ساخت و با یانا (مراسم مذهبی) جشن گرفت، اما اهریمن به خلقت او حمله کرد. روح شیطانی آب شیرین را با نمک، آتش را با دود و دشتها را با کوهها خراب کرد. اهورامزدا انسانها را برای کمک به مبارزه با اهریمن و شیاطین آفرید. اعمال خداپسندانه بشریت، به ویژه بازآفرینی آیینی مراسم یاینا. به آرامی جهان را پاک میکند و به پیروزی نهایی بر شر منجر میشود.
زرتشتیان اواخر دوران باستان درباره نقش زوروان در جهاننشینی خود بحث میکردند. آیا زوروان، تجسم زمان تمایز نیافته، میتوانست پیش از خلقت وجود داشته باشد و بنابراین مستقل از اهورامزدا باشد؟ برخی زرتشتیان زوروان را پدر اهورامزدا و اهریمن می پنداشتند. طبق افسانه. زروان مراسم یسنا را ۱۰۰۰ سال قبل از اینکه اهریمن باردار شود در لحظهای تردید در مورد کارایی آن انجام داد. اهورامزدا همزمان از شایستگی حاصل از اجرای این آیین متولد شد. این خدایان دوقلو سپس جهان و هر چیزی را در آن خلق کردند. در حالی که این داستان آشکارا مربوط به کیهان زرتشتی است، رابطه دقیق بین زوروانیسم و دین زرتشتی برای دههها دانشمندان را آزار میدهد. زمانی که به عنوان یک بدعت رد میشد، محققان اکنون آن را به عنوان گونهای از افسانه آفرینش زرتشتی میشناسند.
زوروانیسم در تعاملات زرتشتیان با دیگر ادیان به طور برجستهای نمایان شد. مانویان ممکن است زمان را به مقام الهی رسانده باشند تا وجود آن را از قبل نشان دهند و در نتیجه برتری آن را بر آن نشان دهند. ریچارد پین به نقشی که زوروانیسم در مناظرههای مسیحی علیه زرتشتیان ساسانی ایفا میکرد، اشاره کرده است، مسیحیان آنها را تحت فشار قرار دادند تا توضیح دهند که آیا زوروان یا آفرینش اهورامزدا در یسنا دوباره اجرا شده است یا خیر؟ این سؤالات غیرممکن برای اثبات مسیحیت و ایجاد شک و تردید در مورد کارآمدی مراسم مقدس طراحی شده بودند. زرتشتیان همچنان با زوروانیسم تا اوایل دوره اسلامی دست و پنجه نرم میکردند، چنان که محقق مسلمان دین، محمد بن عبدالکریم شهرستانی (متوفی ۵۴۸/۱۱۵۳) اشاره کرده است.»
زرتشتیان موجودات دیگر را نیز شایسته پرستش میدانستند ((N.P.. yazataآنها که تابع اهورامزدا بودند، مظهر ارزشهای انتزاعی مانند زندگی و نظم بودند. از برجستهترین این پرستندگان آناهیتا و میترا بودند. آناهیتا، یا آناهید، متصدی زن، آب و باروری بود که در دوره ساسانیان آیینش برجسته بود. میترا نگهبان حقیقت و مجری قراردادها بود. او در امپراتوری روم و ایران فدایی داشت. زرتشتیان به احترام این موجودات قدرتمند که شفیع اهورامزدا بودند، جشن میگرفتند و سرود میخواندند. آخرتشناسی زرتشتی نیز نجات دهندهای به نام سوشیانت را میشناسد که در آخرالزمان میآید تا رستاخیز بشریت را افتتاح کند و زمین را نوسازی کند.
زرتشتیان ساسانی آتش را به عنوان نمادی از روشنایی و پاکی اهورامزدا گرامی میداشتند و امپراتوران از ساخت معابد برای نگهداری شعله مقدس حمایت میکردند. این معابد عموماً ساختارهای مربعی شکل بودند که در هر دیوار یک دهانه قوسی شکل و بالای آن گنبدی قرار داشت (ن.پ.، چهار طاق). ۱۵ محراب آتش بر روی پایهای در وسط قرار داشت. در اواخر دوران باستان سلسله مراتبی از آتش سوزیهای روستایی، استانی و امپراتوری وجود داشت. آتش شاهنشاهی برای هر یک از طبقات امپراتوری ساسانی همیشه شعلهور بود. معبد کاریان در فارس آتش فرنبگ کاهنان را در خود جای داده بود، آتش گشنسپ در شیز آذربایجان برای سربازان و آتش برزن-مهر در نزدیکی نیشاپور در خراسان نماینده کشاورزان بود. کهانان زرتشتی به مؤمنان کمک کردند تا به پاکی آیینی برسند یا در آن باقی بمانند.» علاوه بر مراسم یسنا، آنها مجموعه مقدس سرودها و متون معروف به اوستا را با وضو قرائت میکردند.
در اواخر باستان به نظر میرسد که دو طبقه اصلی از کشیشان یا مغان وجود داشته است؛ هیربدها معلمانی بودند که مسئول القای نامزدها به مقام مغانی بودند، آنان رهبری مؤمنان در فداکاری برعهده داشتند. هیربدان گهگاه به مناطق روستایی اعزام میشدند تا آیین امپراتوری را ایجاد یا تنظیم کنند. موبدان با آتش مقدس حاضر میشدند. در دوران رو به زوال امپراتوری ساسانیان، مسئولیت آنها شامل امور قضایی و اداری نیز بود. در منابع اسلامی گاهی از هیربدان به عنوان نگهبان آتش یاد شده است. «هیربُد» همچنین یک اصطلاح عمومی برای کشیش یا مغ بود، بنابراین ممکن است نویسندگان مسلمان این عناوین را اشتباه گرفته باشند. اندک بودن دادههای تاریخی، دانستن قطعی درباره آیین زرتشت را دشوار میکند.
طرح کلی فصلها:
این کتاب نشان خواهد داد که مسلمانان پس از دوره نبوی، زرتشتیان را انتخاب کردند، تصمیمی که نسلهای بعدی را با یک دوگانگی روبهرو کردند؛ آیا باید با زرتشتیان به قاعده اهل کتاب برخورد کرد یا مانند ادیان غیر الهی از قاعده ذمه کنار گذاشت؟ در این زمینه بحثهای فقهی بسیاری صورت گرفته است. فصل اول تاریخنگاری روابط مسلمانان و زرتشتیان و گرایش دانشپژوهی به نوسانهای مابین اسطورههای خصومت بیطرفانه و ضداسطورههای سعادت هماهنگ را شرح میدهد. این نشان میدهد که برخی از چالشهایی که زرتشتیان در قرن بیست و یکم با آنها روبهرو هستند، بر برداشتهای کذب از گذشته جامعه تأثیر میگذارد.
فصل دوم نشان میدهد که مسلمانان اولیه از زرتشتیان مالیات میگرفتند بدون اینکه آنها را اهل کتاب بدانند. اگرچه مفسران مسلمان کتاب مقدس الهی را به زرتشتیان نسبت نمیدادند، اما راویان حدیث تأیید میکردند که جزیه را از آنها جمعآوری کنند. این رویه بحث برانگیز توسط بنیتمیم، یک قبیله عرب که متحد نزدیک با ساسانیان بوده و علاقه شدیدی به رفاه زرتشتیان داشتند، از آن دفاع میکرد. تلاشهای بعدی حقوقدانان مسلمان برای خفه کردن تحقیق در مورد این موضوع، ابهاماتی را که برخی از فقها در مورد وضعیت استثنایی زرتشتیان احساس میکردند، آشکار میسازد. این فصل ماهیت مورد بحث محل اقامت زرتشتیان را نشان میدهد.
نظریههای حافظه در فصل سوم مطرح میشوند، که استدلال میکند که مجموعههای احادیث کرلی بهعنوان نوعی آرشیو قضایی عمل میکنند که در آن فقهای مسلمان ناراحتی خود را با امتیازات بیشتر به زرتشتیان ثبت میکنند. کارشناسان حقوقی با پیشنهاد اینکه مسلمانان نباید با زرتشتیان ازدواج کنند و یا گوشت ذبح شده توسط آنها را نخورند، سعی در محدود کردن ارتباط میان اعترافات داشتند. اگرچه این ممنوعیت به احتمال نظر متأخر بود. حداقل یکی از حقوقدانان بر اساس گزارشی نبوی که از سوی خانواده علی بن ابیطالب منتشر شده بود که از مسلمانان خواسته بود با زرتشتیان مانند اهل کتاب رفتار کنند، این ممنوعیت را به چالش کشیدند. این تلاش ناموفق بود و اکثر مکاتب حقوقی حقارت بهدینی را در سلسله مراتب اجتماعی تأیید کردند. اینکه آیا علامتگذاری مرزی آنها موثر بوده است قابل بحث است، اما محدودیتهای محل اقامت را نشان میدهد.
فصل چهارم به تحلیل و-نام منشور آزادی مذهبی میپردازد. این سند اگرچه به طور قطع جعل بعدی بوده است، اما تلاشی برای ادعای امتیازات برای خویشاوندان زرتشتی سلمان بوده است. آنها را از طاقتفرساترین تحمیلهای شریعت اسلام رهایی بخشید، دستوراتشان را مصون از تعرض اعلام کرد و کمک هزینهای را از خزانه محلی برای آنها تضمین کرد. منشور سلمان مکان خاطرهای بود که مسلمانان در آن الگوی پرهیزگار پیامبر را به یاد آوردند. این منشور شباهت زیادی به دیگر منشورهایی دارد که از طرف یهودیان و مسیحیان جعل شدهاند و نشان میدهد که زرتشتیان تابع قوانین تمایز مشابه با سایر غیرمسلمانان هستند. مورخان پارسی قرنها این سند را به طور کامل منتقل کردند تا اینکه به جنوب آسیا رسید، جایی که به محلی برای خاطره پارسیهای امروزی تبدیل شد تا از آزمایشهایی که اجدادشان در دوران حکومت مسلمانان قرون وسطی با آنها روبهرو شدند، ابراز تاسف کنند.
فصل پنجم، نمونههای قبلی سازگاری را با روایتی از غلبه بر اسلام که بعدها توسعه یافت، مقایسه میکند. تاریخهای محلی فارسی که قرنها پس از وقایعی نوشته شدهاند، فتح ایران را به عنوان پیروزی اسلام بر دین زرتشت جشن میگیرند. مسلمانان به طور نمادین برتری فرضی خود را با ابداع داستانهای هتک حرمت معبد نشان دادند. هدف این بود که مسلمانان را از قرن هفتم مسلط جلوه دهند. تحلیل دقیق حسابهای رقیب و زمینهسازی مناسب آنها، ماهیت بلاغی این روایات را آشکار میکند. نویسندگان آنها تصمیم گرفتند تاریخ اقامت را فراموش کنند.
فصل ششم به بررسی شیوههایی میپردازد که مسلمانان خارج از ایران از زرتشتیان یاد میکردند. از ایبریا تا هند، گفتمان اولیه اسلامی مملو از ارجاعاتی به اصطلاح «زرتشتیان» است. اینها پیروان واقعی دین خوب نبودند، بلکه مشرکان، بدعتگذاران و منحرفان بودند. به نظر میرسد که اصطلاح مجوس را میتوان برای سایر گروههای برزخی نیز به کار برد. این واقعیت نشاندهنده ابهام مداوم در مورد انطباق زرتشتیان است. همچنین نشان میدهد که دین خوب، الگویی برای درک و ادغام بالقوه دیگر گروههای غیر هنجاری در جوامع اولیه اسلامی است.
نتیجهای که نویسنده از این تلاش پژوهشی میگیرد، در ارتباط با وضعیت معاصر و ایدههایی که در این کتاب بر اساس نمونهای دلخراش از خاورمیانه مدرن پرداخته شده است، اخذ میکند. در سال ۲۰۱۴ م، مبارزان دولت اسلامی عراق و سوریه (داعش) ایزدیها را قتل عام و به بردگی گرفتند. بیش از ۱۰۰ کارشناس حقوق اسلامی از رهبران داعش خواستند که در مورد خشونتها پاسخگو باشند. در نامه سرگشادهای که در فضای مجازی منتشر شد، آنها استدلال کردند که ایزدیها با زرتشتیان قابل مقایسه هستند و بنابراین باید تحت قوانین اسلامی محافظت شوند. آنها با استناد به برخی از منابع تاریخی و سوابق حقوقی مشابه این کتاب، متذکر شدند که پیشینیان متقی، زرتشتیان را در خود جای داده بودند. این تصمیم که قرنها پیش با ابهاماتی گرفته شده، همچنان طنینانداز است. این یک درس ارزشمند در زمان حال باقی مانده است.
مطالعه این کتاب برای پژوهشگران مطالعات تطبیقی ادیان و به خصوص اسلامشناسان، میتواند مفید باشد. طرح تحلیلهای نو با توجه به دادههای تاریخی و فقهی امکان مواجه با یک دید جدید با پرسشهای متفاوت را برای جویندگان دانش باشد.
اندرو دی. مگنوسون، دانشیار تاریخ اسلام و خاورمیانه در دانشگاه مرکزی اوکلاهاما است. او مدرک دکتری گرفت. در تاریخ از دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا. اولین کتاب او، زرتشتیان در تاریخ اولیه اسلامی: اسکان و حافظه، توسط انتشارات دانشگاه ادینبورگ در سال ۲۰۲۳ منتشر شد. علایق پژوهشی مگنوسون شامل تاریخ نگاری اسلامی، توسعه هویت ایرانی در ایران آل بویه (۹۴۵-۱۰۵۵ میلادی) و زندگینامه عربی زرتشت پیامبر است. تحقیقات او در بریتانیا در جهان اسلام ظاهر شده است: ارتباطات امپراتوری و پسامپراتوری (Palgrave Macmillan, 2019). اسلامی سازی: دیدگاههای مقایسهای از تاریخ (انتشارات دانشگاه ادینبورگ، ۲۰۱۷)؛ و همراه کمبریج برای فرهنگ مدرن عرب (انتشارات دانشگاه کمبریج، ۲۰۱۵). مگنوسون همچنین به عنوان نایب رئیس انجمن تاریخ جهان غرب میانه خدمت میکند.
نظر شما